نیلوفرانه...

نیلوفرانه...

الهی!چه بی صدا و چه بی منت می بخشی و من چه حسابگرانه و مغرورانه تسبیح می گویم
نیلوفرانه...

نیلوفرانه...

الهی!چه بی صدا و چه بی منت می بخشی و من چه حسابگرانه و مغرورانه تسبیح می گویم

شاید او رابعه بود...

دلم گرفته بود 

حس قاب عکس خاک گرفته گوشه گنجه قدیمی را داشتم...

لبریز از ...بماندها...

یک داستان انگار آمد تا ...نه همزاد پنداری نکردم...فقط آرام شدم ...انگار....

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام
خدا را شکر....
که توانستم آرامت کنم با این پست...
خدا را شکر...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد