نیلوفرانه...

نیلوفرانه...

الهی!چه بی صدا و چه بی منت می بخشی و من چه حسابگرانه و مغرورانه تسبیح می گویم
نیلوفرانه...

نیلوفرانه...

الهی!چه بی صدا و چه بی منت می بخشی و من چه حسابگرانه و مغرورانه تسبیح می گویم

نر گس انتظار



در این شهر مسموم
شهر مملو ز آلودگیهای نفس
دلم خوش شده به یک دسته نرگس
و یک پیرمرد
برای فروش گلش نغمه سر میدهد
گل انتظار شاخه ای دو هزار
منو بغض و دو نرگس آبدار...
منو شرم
شرم از این گونه ی انتظار...
منو دسته ای نرگس دل عذار...
منو أینَ أینَ ...کجایی قرار...

حاج آقا مجتبی


من یه عالمه موتوری یادمه...و در ورودی مجلس شما...

من مجمع های غذا یادمه...و پایان مجلس شما...

من صدای آرام و با حیا یادمه...و سکوت خاص مجلس شما...

نام مجلستان نام شما بود...یک ماه رمضان...یک دهه محرم...بازار...مدرسه علوی...

خیلی وقت بود قسمتم نبود ...



اخلاق پدرم را همیشه میستایم...شاگرد شما بوده اند...

حسینیه


از روز پنجم ...

از روز عبدلله ده ساله...

کربلا عطر مدینه میگیرد...پهلوی روضه ها جگر شرحه شرحه میشود...

حسینیه



اکنون عزای اشرف اولاد آدم است...

یا رئوف...

شنیدم سجیتکم الکرم...


شما را رها کنم کجا برم...


یاضامن آهو