و کدامین سحر ناله گه مهتاب است؟
صحبت از عشق کدامین مریخ بر دل این زحل بی تاب است؟
اسمان هم ابریست
زهره هم نا پیداست
و شررمهمان دل بی تاب من است
زهره ی من دیشب
چمدانش را بست
و خدا حافظ او هم اکنون
در کنار شب بو
زیر آن شب تابست...
مرد رویا هایم
زهره ام دیگر نیت...
جای پایش حتی
بر دلم بیتابست...
سلام
شعر زیباییه...
سلام
نوشته هات رو دوست دارم
قشنگ مینویسی
شاد باشی
سلام
سارا جان عالی بود موفق باشید
یا علی
سلام.خوندن شعرتون آرامش بهمراه داره، اما زهره که اسم مؤنثه بنظر میرسه نباید برای"مرد رویاها" بکار برده بشه. شاید هم اشتباه میکنم.
من یه لیوان چای داغ رو به تو ترجیح می دم . چون چای فقط زبونم رو می سوزونه . ولی تو دلمو....
تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
بدینسان خواب ها را زیبا میکنم هر شب
دلم فریاد میخواهد ولی در گوشه ای تنها
که بی آزار با دیوار نجوا میکنم هر شب
کجا دنبال عشق میگردی؟؟؟
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب
تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
بدینسان خواب ها را زیبا میکنم هر شب
دلم فریاد میخواهد ولی در گوشه ای تنها
که بی آزار با دیوار نجوا میکنم هر شب
کجا دنبال عشق میگردی؟؟؟
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب
باور بفرمایید بیغرض نوشتم و قصدی نداشتم جز اینکه سرسری از پست نگذرم .ضمناً واقعاً برایم سؤال شد.
"مرد ِ رویاها" مگه یک نوع از اضافههای ۸ گانه در ادبیات فارسی نیست؟ درواقع رویاها مضاف الیه است برای مرد.
من با این دیدگاه نظر دادم.