ا
این روزها که امید زنده بودنتان جان گرفته
این روزها که برای آزادیتان دست به دامان موسی بن جعفریم
با خود میگویم
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
غربتتان بیشتر از اسارت میسوزاند دل را...
کاش روزی اینهمه شوق دیدارتان تکرار شود برای وصال حاج احمد...
آقای ما سید علی منتظر شماست سرداران مرد تر از مرد
اینجا آنقدرها شلوغ نیست!
کلا جای دنجی است برای نوشتن... تصمیم گرفته ام حرفهای دلم را نامه کنم در حالی که مخاطبان واقعی شاید هرگز نخوانندش!