چه قدر تشنه دنیا بود...
ری سرابی بود...
او تشنه ...
شمشیر کشید...بر خون خدا...
وسراب ناپدید شد...
.
.
.
وری پاک ماند از قدوم منحوسش...
و ری شد کربلای دوم حسین...
من زار سیدالکریم بری کمن زار سیدالشهدا بکربلا...
کربلا ... کربلا ... کربلا...
آقا اجازه؟تشنگی یعنی چه؟
.
.
.
.
.
آنقدر نمک به زخم آب پاشیدند که هزار و چهارصد سال است شور میبارد...
اومدم بگم اعیاد گذشته تان مبارک...
غدیرتان ...قربانتان...
حتی روز مباهله... یهود از نفرین پیامبر ترسیدو...