نیلوفرانه...

نیلوفرانه...

الهی!چه بی صدا و چه بی منت می بخشی و من چه حسابگرانه و مغرورانه تسبیح می گویم
نیلوفرانه...

نیلوفرانه...

الهی!چه بی صدا و چه بی منت می بخشی و من چه حسابگرانه و مغرورانه تسبیح می گویم

فطریه


یک سال دیگر آمدنت را انتظار کشیدیم

یک سال دیگر نیامدنت را خون دل خوردیم...آقا جان چگونه حساب کنیم فطریه امسال را...

شب قدر...


دستانم تهیست...

ببین

 من هر دو را رو به آسمان گرفته ام...

دیده ام پراست ...

اشک

اشک

اشک...

من پر از خواستن...

من پر از طلب...

من پرم زحس یا خدا خدا...

رب من 

اله من

خدای من...

میپذیریم؟...

آسمان بیا دست من بگیر...

کهکشان بیا 

واژه واژه آشنا بکن مرا 

با چگونه گرد حق طواف کردن مدام...

گرد نور ماندن مدام...

باد لحظه ای بیا ببر مرا

دور کن از این منیت بی حساب...

آب میشود مرا شستشو دهی ؟از غبار...از سیاهیه سیاه؟

آه...من دلم چه قدر تنگ امشب است...تنگ قدر امشبم چه قدر...