کاش تمامش خواب بود...
کاش افسانه بود...
آنوقت ایام شهادت میشد ایام میلاد محسن زهرا(س)...
فردای تشییع امیر...
سحر...
بهشت زهرا...
همسر و فرزندان آمده اند رفع دلتنگی...
حضرت آقا بر سر مزارند...
میفرمایند:چه قدر دلم برای صیاد تنگ است...
میگفت برو...عشق چنین گفت که بشتاب...
نامش یثرب بود...
پیامبر که آمد شدمدینه النبی...
صدیقه کبری که رفت شد شهر غربت
شهر غم
شهر اشک...
امکانش هست؟
دو دهه اذن دخول نخوانید....